سابقه برنج ایرانی کشت برنج در ایران و در دوره سلسله هخامنشی در بخش های وسیعی از سرزمین های تحت سلطه خود که در آسیای مرکزی قرار داشت محصولات زراعی و باغی همچون برنج و میوه جات تولید می گردیده است .برنج از کشور هندوستان وارد ایران شده است و نام شلتوک برنج از چلتوک هندی گرفته شده است و در لغت نامه دهخدا می خوانیم که کلمه برنج از زبان بومیان اریس اقتباس شده است که بعدها در زبان سانسکریت ( وربهی ) خوانده شده و سپس به ( وزیری ) تبدیل گشته اند .
در زبان سمنانی برنج ( ورنج )می نامند و در لهجه گیلانی ، به آن ( بج ) می گویند. (شلتوک) چلتوک برنج پوست نکنده از واژه جلتوک(چمپا) گونه ای از چمپای هندی به معنای گُل یاس ، در قیاس با عنبربو ، نام گونه ای خوشبو از برنج های گیلان می باشد و شالی ، برنج پوست نکنده از شالی هندی و چلو از لغت چاول هندی به معنای پُلو می باشد. لغت ( پلو ) از لهجه گیلکی به نام پلا (برنج پخته) اقتباس شده و سپس به صورت لغت ( پلو ) در زبان فارسی درآمده است که احتمالاً از زمان صفویه رواج یافته است .
تاریخ کشت و مصرف برنج در ایران و کشت آن به 2500 سال پیش باز می گردد و ترکان و یونانیان ، زراعت آن را از ایرانیان فرا گرفته اند و در کل سابقه کاشت برنج در ایران را میتوان در سه بخش مورد بررسی قرارداد:
پیدایش برنج ایرانی پیش از اسلام
در ایران دورة هخامنشی (550 ـ330 ق م ) برنج کاشته می شده است . یونانیان روزگار اسکندر مَقدونی (حک : 336ـ323 ق م ) در ایران و درّة سِند با آن آشنا شدند و سپس آن را به دیگر اروپاییان باستان شناساندند. استرابون ، جغرافیانگار یونانی (63 ق م ـ 24م)، ظاهراًبه نقل از آریستو ـ بُلوُس ، یکی از همراهان اسکندردر لشکرکشی به ایران و خاور، می گوید که برنج در ناحیة باکتریا (بَلخ )، بابیلونیا (بابل )، سوزیا (شوش ) و (به گفتة خودِ استرابون ) در «سوریای سُفلی ‘ » (احتمالاً = درّة رود اُردن ) نیز می رویید ( رجوع کنید به واتسن ، ص 15). دیودُروسِ سیسیلی ، مورّخ یونانی دیگری ، معاصر استرابون ، از فراوانی برنج و خرما در بین النهرین و ناحیة شوش (خوزستان کنونی ) یاد کرده است . پس از دورة هخامنشی ، سَرداری چینی ، به نام چانگ کی ین ، که پس از سیاحتی طولانی در بخشهایی از مشرق ایران قدیم و جایهای دیگر در روزگار اشکانیان در 126 ق م . به چین بازگشت ، از کاشت برنج در فَرغانه ، پارتیا (خراسان کنونی ) و، به روایت از دیگران ، در ناحیة کَلده خبر داده است .
سیّاحان چینی دیگری برنجکاری را در ایران خاوری در دورة ساسانی ، در نواحی کاشغر و خُتن و تاشکند و جز اینها گزارش کرده اند. مع ذلک ، از شواهد موجود روی همرفته چنین برمی آید که برنج در ایران باستان و بین النهرین و خاورمیانة پیش از اسلام از مواد خوراکی بنیادی اکثریت مردم نبوده است ، و برنجکاری در نواحی مذکور تا پس از ظهور و گسترش اسلام معمول نگردید. در کتاب مقدّس ایرانیان باستان ، اوستا ، و در عَهد عتیق یهود ذکری از برنج نرفته است ، ولی اشاراتی چند در تَلمودِ اورشلیمی نشان می دهد که برنج در فلسطین (احتمالاً در درّة رود اُردن ) در روزگاری میان سده های سوم و هشتم میلادی کاشته می شده است .
رونق برنج ایرانی در دوره اسلامی
در قرون اول اسلام ، کشت برنج هر جا که در قلمرو اسلام آب کافی برای آبیاری شالیزار موجود و دَمای هوا مساعد بود، بتدریج رواج یافت ، هر چند که اهمیت کلّی برنج هرگز به قدر گندم یا حتی ارزن (جاورس )نرسید مگر در برخی از نواحی محدود مانند گیلان و مازندران که برنج در آنجا مادّة غذایی بنیادی بود.
به یاری منابع تاریخی و جغرافیایی قدیم می توان حدود مناطقی را که برنج در آنها کاشته می شد معیّن کرد. در اقالیم شرقی قلمرو خلافت که در روزگار قدیم هم برنج کاشته می شد، در سده های اول دورة اسلامی کشت آن افزایش و گسترش یافت . جغرافیانگاران و مورّخانی ، بویژه از قرن چهارم به این سوی ، اشاراتی به برنج و برنجکاری در برخی از این اقالیم کرده اند، مثلاً (به تلخیص از پورداود، ص 46، 57 ـ 59) ابن حوقل : خوزستان ، طبرستان ، دیلمان ، گیلان ، مارآباد (در درّة هَریرود در مشرق هرات )، بلخ ، چاچ (از ولایات سیحون )؛ مؤلفِ حدود العالم : دیلمان ؛ اصطخری : عراق ، خوزستان ، مارآباد، بلخ ؛ مقدسی : خوزستان ، طبرستان ، مارآباد، بلخ ، چاچ ؛ ابن اسفندیار: طبرستان ؛ یاقوت حموی : اهواز، و غیره ؛ و حمد الله مستوفی : بشابور/ در خاور نزدیک ، به گفتة مقدسی ، برنج در امتداد رود اردن در منطقة بَیسان کاشته می شد و محصول آن نیاز اردن و فلسطین را تأمین می کرد. در چند مأخذ (ابن رُسته ، مارکو پولو و غیر… ) اشارتی به برنج در یمن نیز رفته است .
در مصر، گرچه امروزه برنج فقط در دلتای نیل کاشته می شود، در قدیم در جایهای بسیار دیگری هم کاشته می شده است ، مثلاً در فَیّوم ، که ، به گفتة ابن حوقل ، مهمترین محصول کشاورزی آنجا بوده ، و در واحه های جنوب مصر و در امتداد درّة نیل عُلیا. در مغرب ، که شاید آب کافی در بیشتر مناطق آن برای برنجکاری موجود نبود، کشت برنج را فقط در جنوب مراکش ذکر کرده اند. در صقلیه (جزیرة سیسیل ) برنجکاری احتمالاً مهم و رایج بود ولی فقط در یکی از مآخذ(ادریسی ) ذکر شده است .
در اسپانیای اسلامی ، اشارات بسیاری به برنجکاری در آن اقلیم از قرن چهارم /دهم به بعد وجود دارد.در دورة مغول کشت برنج در مناطق شمالی ایران ، بویژه در گیلان ، ظاهراً توسعه و اهمیت بسیار حاصل کرده بوده ، زیرا در فهرست کالاهایی که رشیدالدین فضل الله * به مباشران خود در گیلان حواله داده است ، دویست خروار «الارز البیاض » (برنج سفید پاک کرده ) دیده می شود (به نقل کتابی ، ص 26). منابع مربوط به دورة ایلخانان ایران در سدة هفتم ، مؤید آن است که برنج در آذربایجان ، فارس ، ناحیة خزر و کهگیلویه ، عراق عجم و قومس کشت می شده است.
رشیدالدین فضل الله در آثار و احیاء بخشی دربارة «معرفت احوال برنج و کیفیت زراعت و عمارت و آنچه بدان تعلق دارد» نگاشته که دربارة شیوه های کشت برنج و ساختن «کندوج » و نگهداری خوشه و دانة برنج در برخی ولایات از جمله گیلان و مازندران است . او برنج گیلان را بهترین و برنج مازندران را پس از آن ذکر کرده است.
رشد برنج ایرانی در دوران معاصر
در 1329 رابینو ولافون (1911، ص 38) اظهار داشته اند: «گرچه برنج گیلان از مازندران و استراباد بهتر است ، دو منطقة اخیرالذکر نیاز پایتخت و مرکز ایران را تأمین می کنند.» نیز ابوت (ص 23) و چرچیل (1878، ص 754) متذکر شده اند که در میانة قرن سیزدهم ، گیلان معمولاً از مازندران برنج وارد می کرد تا پاسخگوی نیازهای محلی خود باشد، زیرا زمینداران گیلان تا پیش از نابود شدن کرمهای ابریشم بر اثر بیماری در 1277، به پرورش کرم ابریشم راغبتر بودند.
بعلاوه ، گیلان تا ابتدای قرن چهاردهم از سایر مناطق کشور دور افتاده بود و تنها با گشایش راه رشت ــ قزوین به فلات ایران متصل شد. حال آنکه به سبب وجود امکانات حمل و نقل از معبر آمل ، برنج تهران از مازندران تأمین می گردید (چرچیل ، 1894، ص 5) زراعت برنج مانند بسیاری از فعالیتهای دیگر در گیلان ، در جواب تقاضای بازار روسیه افزایش یافت . در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم ، برنج نامرغوب (چمپا، رسمی ) برای مصارف خوراکی و نیز تولید نشاسته برای آهارزدنِ پارچه های کتانی سبک به باکو صادر می شد (رابینو و لافون ، 1911، ص 16) و از 1291/ 1874 تا 1310/1892 صادرات به روسیه شش برابر گردید (چرچیل 1894)، و در ثلث اول قرن چهاردهم در حدود سالی پنجاه هزار تن نوسان داشت و در 1334/1915 به حداکثر 000 ، 95 تن رسید (کیهان ، ج 3، ص 95ـ96).
برنج از مراکز متعددی در گیلان مانند آستارا، حسن کیاده ، لنگرود، رودسر و بخصوص انزلی حمل می شد (رابینو، ص 16). در 1310 (رابینو ولافون ، 1911، ص 41) گیلان معادل 600 ، 899 ، 8 قران برنج به روسیه صادر کرد لیکن فقط 000 ، 589 قران به «داخل ایران » فرستاد، چون برنج داخله را به طور کلی مازندران تأمین می کرد. به دلیل مخارج گزاف و مشکلاتی که در حمل و نقل محمولات به داخل ایران بود، برنج در جنوب نیز کشت می گردید. تغییر چشمگیر در تولید برنج ایران از زمان جنگ جهانی دوم روی داد. در حال حاضر، برنج تقریباً در تمام استانهای ایران کاشته می شود .
در مناطق خشک که به سبب آب و هوای نامساعد کشت برنج به حوزه های محدودی منحصر می گردد، زراعت این محصول فعالیتی حاشیه ای به شمار می آید: مثلاً در ناحیة سفلای دره های ارس و قزل اوزن ؛ قسمت علیای واحة اصفهان ؛ چند واحه در خراسان و سیستان و بلوچستان ؛ بخشهای مختلف دشت آبرفتی خوزستان و بخصوص نواحی باتلاقی دشت میشان که از آب کرخه آبیاری می شود (نظام مافی ، 106ـ109) دشت مرودشت و سایر حوزه های رودخانه های فارس ، استانی که کشت این محصول در سالهای اخیر در آن به طور چشمگیری توسعه یافته است .
سطح زیر کشت شلتوک در 1375ـ1376 ش در کل کشور 210 ، 563 هزار هکتار و میزان تولید شلتوک کشور 124 ، 350 ، 2 تن بود که بیشترین مقدار عملکرد به استان اصفهان (458 ، 5 کیلوگرم در هکتار) و کمترین عملکرد به استان کردستان (2000 کیلوگرم در هکتار) تعلق داشت.
تولید اصلی برنج ایرانی بیشتر در کدام شهر ها بوده است؟
تولید اصلی برنج در استانهای مجاور دریای خزر است .تنها این استانها آب کافی دارند که معلول بارش سالیانة فراوانی است که در زمینهای پست به 1200ـ1900 میلیمتر می رسد، و نیز به سبب شبکة متراکم رودخانه ها و نهرهای این استانها است . شرایط طبیعی در گیلان و مازندران گرچه مطلوب است اما در حد کمال نیست . از این گذشته ، در نواحی کوچکی نظیر فومنات ، شیوه های سنتی آبیاری قادر به جبران کمبود بارش نیست .تقریباً در تمام زمینهای پست و قابل آبیاری گیلان برنجکاری می شود. دلتای تقریباً تک محصولی سفیدرود در مناطق رشت و لاهیجان 60% محصول استان را تهیه می کند، در صورتی که در جلگه های حاشیه ای شرقی و غربی ، برنج همراه با سایر محصولات اختصاصی کشت می شود.
مازندران پس از گیلان با تأمین 35 تا 45% از کل محصول برنج ایران مقام دوم را داشت ، ولی از 1361 ش به بعد به مقام اول رسیده است . در نیمة غربی این استان از رامسر تا چالوس برنج همراه با مرکبات ، تولید عمده استان است و در مازندران مرکزی ( رجوع کنید به اهلرز، ص 331ـ 334)، آنجا که دو ناحیة آمل و بابل نصف محصول استان را فراهم می سازند، برنج همراه با دیگر محصولات کشاورزی تولید عمده است .
از چه زمانی برنج ایرانی صادر می شد؟
ایران که تا دهة 1340 ش صادر کنندة برنج بود، در این دهه از واردکنندگان عمدة این محصول شد، چنانکه در سالهای 1340ـ1364 ش ، میزان واردات از 11 هزار تن به 540 هزار تن افزایش یافت (فهیمی فر، ص 473؛ برای آگاهی از میزان واردات برنج ایران از 1367 تا 1374 ش رجوع کنید به جدول 3).
امروزه برنج در ایران از لحاظ مصرف ، پس از گندم در درجة دوم اهمیت قرار دارد. مصرف برنج که از دیرباز در مناطق برنج خیز ایران معمول بود، از اوایل دهة 1350 ش تدریجاً در سایر نقاط کشور نیز عمومیت یافت ، زیرا با بالا رفتن درآمد نفت از 1353 ش ، قدرت خرید خانوارهای شهری به میزان قابل توجهی افزایش یافت که در نتیجه به افزایش مصرف برنج بویژه در مناطق شهری انجامید.
در مناطقی که برنج تولید نمی شود، الگوی مصرفی خانوار از محصول برنج شبیه الگوی مصرفی خانوارهای شهری است . در برخی نقاط روستایی نیز علی رغم کشت برنج در آنها، برنج وارداتی سهم قابل توجهی از مصرف خانوار را به خود اختصاص میدهد.بیشترین مصرف سرانة برنج کشور به ترتیب در مناطق روستایی استانهای گیلان ومازندران بوده است)
برنج ایرانی چه نقشی در رونق اقتصادی داشت؟
نقش اقتصادی . محصول برنج ایران از جنگ جهانی دوم به طور مشخص افزایش یافت ، ولی افزایش تقاضا سریعتر از رشد تولید بود. تولید برنج در اوایل دورة انقلاب افت شدیدی داشت (000 ، 741 تن در 1357 ش و 000 ، 919 تن در 1358 ش ، آمار کاملی برای سالهای 1359ـ1360 ش موجود نیست )، اما از 1361 ش تولید برنج به بیش از یک میلیون تن بازگشت و در نتیجة به کارگیری ماشین آلات کشاورزی ، کودهای شیمیایی ، بذر اصلاح شده و گونه های پر محصول و سمپاشی تولید افزایش یافته.
سطح زیر کشت برنج در دهة 60 مرتباً افزایش یافت . احتمالاً یکی از دلایل آن عدم نظارت دولت بوده است . با جلوگیری از افزایش قیمت گندم و جو، به منظور جلوگیری از تشدید تورم ، ارزش ناخالص تولید برنج بیشتر از گندم شده و تولیدکنندگان آن درآمد قابل توجهی یافته اند. بالا بودن نرخ سود این محصول شرایط و مناسبات اقتصادی تولید و نظام کشت را در مناطق شمالی کشور دچار آشفتگی کرده و مزارع سنتی محصولات دیگر به کشت برنج اختصاص یافته است. گرچه مناطق کشت برنج در طول کرانه های دریای خزر تابع همان نظام مالکیتی است که در سایر نقاط ایران معمول است لیکن از بسیاری جنبه ها جالب توجه است .
پیش از 1339 ش ، مزارع کوچک و شخصی در گیلان و مازندران بسیار نادر و مزارع برنج تقریباً همواره متعلق به زمینداران غایبی بود که نمایندگانی محلّی (مباشر) داشتند. علاوه بر املاک وسیعی که افراد هیئت حاکمه و خانهای محلّی غالباً از اواخر دورة قاجار در اختیار گرفتند املاک کم وسعت تر به بازرگانان و دارندگان مشاغل شهری تعلق داشت . در 1313 ش املاک کمتر از ده هکتار 7ر42 درصد از مساحت زیر کشت برنج را در گیلان تشکیل می داد، درحالی که املاک بیش از دویست هکتاری 7ر9% این اراضی را در بر می گرفت.
در این دو استان اکثر کشاورزان مستأجر، بر خلاف کشاورزانی که در مناطق خشک ایران کشت و کار می کنند، سهمی از محصول درو شده نداشتند و اجارة مشخص سالیانه ای به صورت برنج پوست کنده به نسبت وسعت مزارع می پرداختند. متوسط اجاره حدود 660 کیلوگرم در هکتار بود که به شرایط محلّی بستگی داشت : از 225 تا 440 کیلوگرم در هکتار در طالش شمالی ، آنجا که آب فراوان نبود، تا 952 کیلوگرم در هکتار برای زمینهای حاصلخیزتر واقع در دلتای سفیدرود .
نظام گروهی کار کشاورزی گرچه برای آبیاری لازم است لیکن به سایر فعالیتها گسترش نیافته است ؛ مسکن کشاورزان در دهکده هایی که مرزهای دقیقی ندارند پراکنده است . هر کشاورز قطعه زمین خود را می کارد و انواع برنج را بر اساس عملکرد تقویم شخصی خود انتخاب می کند.
کشاورزان مستقل و پر توان مشتاقانه از خدمات شرکتهای تعاونی روستایی استفاده کرده اند؛ اما به عضویت در شرکتهای سهامی زراعی که در دهة 1350 ش به منظور یک کاسه کردن مزارع تشکیل شد، تمایل نشان نداده اند. در 1355 ش ، فقط دو شرکت در تمام گیلان (نزدیک فومن) وجود داشت که شامل کمتر از یک درصد مزارع برنج استان میگردید
این نیاز شدید به کار نشان می دهد که چرا حتی قبل از اصلاحات ارضی ، کشاورزان در این مناطق برنج خیز بیش از مناطق کم آب ایران از محصول دروشده سهم می برده اند. بیشتر کارهای سخت را زنان با وسایل ابتدایی یا بدون وسیله انجام می دادند. دستمزد آنان به صورت چشمگیری بیش از مردان بوده است ، به سبب اینکه «کارآیی ایشان را در نشا زدن و وجین کردن از مردان بهتر می دانند» (رشید، ص 13ـ14). علت اینکه وضع اجتماعی زنان در گیلان و مازندران برتر از زنان سایر نقاط ایران است تا حد زیادی مرهون همین نقش مؤثر آنان در تولید برنج است .
مزرعه های نیمه وسیع (بیش از 5ر1 تا دو هکتار) و املاک وسیع که مالکان آنها را اداره می کردند ناچار بوده اند که از کارگران مهاجر استفاده کنند؛ کارگران بی زمین و خرده مالکان بخش کوچکی از نیروی کار را تشکیل می دادند و بقیة کارگران از نواحی خارج از محدودة خزر استخدام می شدند. از نیمة قرن سیزدهم ، هنگامی که مزارع برنج می بایست برای کشت آماده می گردید، دهها هزار نفر از مردم دهکده های آذربایجان شرقی (بخصوص نواحی اطراف اردبیل و خلخال ) برای کارکردن به صورت دسته جمعی در مزارع برنجکاری کرانه های دریای خزر می آمدند (بازن ، ج 2، ص 122، 126) امروزه با به کار بردن ماشینهای نشازنی و نیز جاذبة بازارهای کاری جدید در تهران و سایر شهرهای بزرگ ، از این مهاجرتها کاسته شده است .
روش کاشت برنج ایرانی چگونه است؟
روش کاشت ، داشت و برداشت برنج در ایران یکسان نیست ، اما کشتِ آبیِ برنجِ معمولی ، شیوة سنتی رایج در گیلان و عمده ترین روش برنجکاری بومی و کهن ایران است . کشتزار برنج را بیجار گویند. دوران کاشت تا برداشت از دهة سوم اسفند تا مهر ماه است . هر ساله شالیکاران ، بی کشتِ چیزی دیگر در فاصلة دو برنجکاری و بدون آیش ، پشت سرهم از بیجار بهره برداری می کنند. مهمترین مشکل در دورة کشت برنج ، وجود آب است و میزان باران سالیانه در حدی است که بارانیترین نقاط هم ابیاری را ضروری میسازد.
در کرانه های دریای خزر به طور مرسوم ، آب برای آبیاری مزارع برنج از سه منبع جویبارهای متعدد، چشمه های کنارة دشت و مخازن (استخر، تل ) آب حاصل می شود. شیوه های نوین آبیاری تدریجاً از اواخر دهة 1330 ش در ناحیة سفیدرود آغاز شد. جریان منظم آب از مخزن سدّهای منجیل ، تاریک و سنگر به داخل شبکة متراکم آبراههای دشت مرکزی گیلان می ریزد. به منظور روزآمد کردن آبیاری در مازندران مرکزی و نیز در گیلان غربی و شرقی از اواخر دهة 1350 ش طرحهایی بررسی شد. در هر دو شیوة سنتی و نو یک میرآب به کمک شاگرد خود، تقسیم آب و کارهای نگهداری و نظایرآن را به عهده دارد و زیر نظر سازمان آب کار میکند .در سایر مناطق ایران ، تنها در زمینهایی که از آبیاری خوب برخوردارند می توان برنج کاشت . مثلاً در منطقة اصفهان ، در واحة علیا یعنی در بخش لنجان ، چون از مقررات سنتی توزیع آب از زاینده رود بهره مند است (پلانول ، ص 394)، شلتوک کاشته می شود. در مناطق دیگر، مزارع به طور عمده از نهرها و رودها (ارس ، سفیدرود، زاینده رود، کر، کارون ، دز، کرخه و جزآن ) و گاه از چشمه ها آبیاری می شوند (کُرتم ، ص 213). برنج در سراسر دورة پیچیدة کشت خود، معمولاً هنگام آماده سازی مزرعه و نیز موقع نشا، وجین کردن و شخم زنی آبیاری می شود (رابینو و لافون ، 1911، ص 6)
مناطق زیر کشت برنج در ایران
بیشترین کشت برنج با مساحتی بالغ بر 71 درصد در سه استان شمالی کشور یعنی گیلان ، مازندران و گلستان انجاام می گیرد. به غیر از این نواحی در استان های خوزستان ، فارس و اصفهان نیز برنج کشت می شود. در ایران تا 40 سال قبل ، برنج در میان اقشار کم درآمد و متوسط بعنوان غذایی گران قیمت محسوب می گردید و بیشتر در اعیاد و میهمانی ها مورد استفاده قرار می گرفت اما امروزه با تغییر فرهنگ غذایی مردم نقش عمده ای در تامین غذای ما ایرانیان داشته و به غذایی ملی و همگانی تبدیل شده است بیان از مصرف گسترده برنج در کشور دارد.
ارقام محلی و بومی برنج دمسیاه در شمال ایران، برنج لنجان اصفهان ، عنبر بوی جیرفت و برنج نورآبادی ، ارقام بومی و محلی هستند که در مناطق مختلف کشورمان کا شت و برداشت می گردند. در استان فارس ، سطح زیر کشت برنج در سال90-89 بالغ بر 34660 هکتار بوده است ودر 13 شهرستان برنج تولید می گردد. ارقام برنج مورد استفاده ارقام محلی و هیبرید پُرمحصول هستند.متوسط تولید برنج ارقام محلی بیش از4800 کیلو گرم در هکتار و متوسط ارقام پُر محصول بیش از 6500 کیلوگرم در هکتار است. پیش بینی می گردد که کُل تولید شلتوک استان در سال 91 بیش از 182 هزار تن گردد. ارقام چمپای لنجانی در شهرستان های مرودشت و سپیدان ، چمپای عنبربو در شهرستان فیروزآباد و ارقام شفق و برنج فجر در شهرستان ممسنی و بخش رستم کاشته می شود..
بخش کامفیروز در شهرستان مرودشت ، قطب تولید برنج در استان فارس محسوب می شود و برنج تولید شده در این بخش از کیفیت بسیار بالایی برخوردار است و بسیار معطر و خوشبو می باشد و از ارقام محلی و بومی کشت می گردد . اخیرا کاشت برنج با دستگاه نشاء کار مرسوم شده است که نشاء برنج را مستقیما در زمین می کارد.وبر اساس آخرين آمارگيري که درسال 81 انجام شده است سطح زير کشت برنج کشورمان 611238 هزار هکتار بوده است، که نسبت به سال گذشته 7/18 در صد افزايش داشته است و در سال 82 سطح زير کشت برنج کشورمان 583،773 هزار هکتار بوده است . با توجه به اينکه محصول برنج براي رشد و نمو و بازدهي، به آب و هوايي مرطوب و نسبتاً گرم و آب فراوان نياز دارد و مساعدترين منطقه براي کشت آن، سواحل جنوبي درياي مازندران است، بنابراين بيشترين سطح زير کشت برنج در استانهاي ساحلي درياي خزر قرار دارد.
بر همين اساس و بر اساس نتايج آخرين طرح آماري اجرا شده در سال 1382، بيشترين سطح در استان گيلان با 196،530 هکتار مي باشد. پس از گيلان که مقام اول را درسطح زير کشت دارا است، استانهاي مازندران، گلستان و خوزستان به ترتيب مقام دوم تا چهارم را به خود اختصاص داده اند. استان يزد با 13 هکتار کمترين سطح برنج درکل کشور را دارد. مازندران و گيلان جمعاً 5/68 درصد از سطح زير کشت شلتوک کل کشور را داشته و مهمترين مناطق کشت برنج به شمار مي آيند.همچنين مناطق اصلي کشت برنج مازندران، گيلان، فارس، خوزستان و گلستان بيشترين درصد از سطح کل کشور را به خود اختصاص داده اند.
مناطق زیر کشت برنج در دنیا
کشورهای هند،چین،اندونزی،بنگلادش،تایلند و ویتنام از تولید کنندگان عمده برنج در جهان می باشند .جمعیت مصرف کننده برنج در جهان با سرعت بسیار زیادی در حال افزایش است و هر ساله 50 میلیون مصرف کننده جدید به تعداد پیشین افزوده می شود. .جمعیت کشورهای آسیایی بطور متوسط هر سال دو درصد افزایش می یابد و این در حالی است که حدود 87 درصد برنج تولید شده در دنیا ، در این قاره تولید می شود. پیش بینی می گردد که تا سال 2020 میلادی، بیش از 360 میلیون تن برنج اضافی در جهان ، مورد نیاز خواهد بود..
ویژگی های گیاهشناسی برنج
برنج گیاهی است که دارای ارقام زودرس (طول دورة رشد ۱۳۰ تا ۱۴۵ روز)، متوسطرس (۱۵۰ تا ۱۶۰ روز) و ارقام دیررس (۱۷۰ تا ۱۸۰ روز) میباشد. برای شناخت بهتر گیاه برنج به ذکر قسمتهای مختلف آن از قبیل ریشه، ساقه، برگ و غیره …
ریشه برنج
ریشة برنج سطحی و افشان بوده و حداکثر در عمق ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتری خاک نفوذ مینماید. در این گیاه بغیر از ریشههای جنینی از محل گرهها نیز ریشه بوجود میآید. هر چقدر رشد برگها بیشتر باشد بر رشد ریشهها هم افزوده شده و در نتیجه میتوان گفت که با افزایش تعداد پنجهها تعداد برگی بیشتر شده و در نتیجه رشد ریشهها نیز زیادتر میگردد.در زمان باز شدن گلها و به خوشه رفتن برنج رشد ریشه حداکثر مقدار خود را دارد.
ساقه برنج
ساقه برنج بندبند و تو خالی بوده و در فواصل مختلف ساقه جدارههای سختی قرار دارد که در آن قسمتها ساقه توپر میباشد و گره نام دارد. فاصلة بین دو گره را میان گره مینامند.بین سلول های ساقه فضایی بین سلولی زیادی وجود دارد که باعث می شود قسمتی ازاکسیژن مورد نیاز ریشه از طریق منافذ تامین شود . برگهای این گیاه کشیده و دارای رگبرگهای موازی بوده و بدون دمبرگ است و قاعدة برگ پهنتر از سایر نقاط آن میباشد. و قسمتی از ساقه گیاه یا تمام محیط آنرا احاطه کرده که آنرا غلاف یا نیام مینامند.در قاعده برگ در طرفین غلاف دو صفحة کوچک یا بزرگ بنام گوشوارک وجود دارد.
همچنین در محل اتصال غلاف به ساقه زائدهٔ کوچکی بنام زبانک (Liyule) وجود دارد.همچنین تعداد گرهها در این گیاه از ۱۰ تا ۲۰ عدد تغییر مییابد. در مقادیر مساوی شاخص سطح برگ (LAI) بوتههای دارای ساقة بلند از نور بهتر میتوانند استفاده نمایند ولی به آسانی ورس مینمایند. ارتفاع بوتههای برنج در ارقام مختلف از ۵۰ تا ۱۵۰ سانتیمتر و گاهی اوقات تا ۲۰۰ سانتیمتر تغییر مییابد.
برگ برنج
برگهای این گیاه متناوب بوده و در دو جانب متقابل ساقه قرار دارند. تعداد برگها در ارقام مختلف برنج متفاوت بوده، در ارقام زودرس ۱۴ تا ۱۵ برگ، در ارقام متوسطرس ۱۶ تا ۱۷ برگ و در ارقام دیررس تعداد برگها ۱۸ تا ۱۹ برگ بر روی هر ساقه میباشد.افزایش دمای هوای پیرامونی در زیاد شدن سطح برگ اثر تعیین کنندهای داشته و موجب بیشتر شدن تعداد برگها میگردد.در مقادیر مساوی شاخص سطح برگ (
LAI) بوتههایی که برگهای کوچک و زیادتر دارند از بوتههایی که برگهای بزرگ و اندک دارند بهترند.
پنجهزنی برنج
پنجهها به جوانههای اولیه گفته میشوند که در صورت مساعد بودن شرایط آب و هوایی تبدیل به ساقه میشوند. از مرحله ۴ تا ۵ برگی شدن گیاه پنجهزنی آغاز میگردد. پنجهها در مراحل اولیه رشد برای تأمین مواد غذایی خود از ساقة اصلی استفاده میکنند و این عمل تا ظهور حداقل ۳ برگ و ۴ ریشه ادامه مییابدموقعی که نشاءها از خزانه به زمین اصلی منتقل شدند پنجهزنی شروع شده و تا یکماه بعد نیز ادامه مییابد. پس از پایان یکماه رشد پنجهها به حداکثر خود رسیده و پس از آن از تعداد آنها کاسته خواهد شد. شرایط اقلیمی بویژه آب و هوا در رشد پنجهها بسیار مهم و مؤثر میباشد. قدرت تولید پنجه در برنج خیلی زیاد بوده بطوری که هر بوته برنج معمولاً ۴ تا ۵ پنجه تولید مینماید.
شرایط مناسب برای کشت برنج
دما: میانگین دمای مورد نیاز برنج هنگام رشد باید بین ۲۰ تا ۳۷ درجه سانتیگراد باشد. پایین بودن دما در اوایل فصل زراعی یا آبیاری مزرعه با آب سرد سبب میشود که زمان رسیدن دانهها به تأخیر افتد. بالا بودن دما هم موجب کاهش تعداد سنبلچههای بارور و وزن دانهها میشود.
نور: نور هم یکی از عوامل مؤثر در رشد گیاه است. شدت نور در اوایل فصل زراعی شاید عامل محدود کنندهای برای رشد برنج به حساب آید. اما با نزدیک شدن به پایان فصل زراعی، بویژه موقع تشکیل خوشه، رقابت برای جذب نور بین بوتهها افزایش مییابد.
رطوبت: مناسبترین میزان رطوبت برای گلدهی گیاه برنج ، ۷۰ تا ۸۰ درصد است. رطوبت کمتر از ۴۰ درصد، عامل بازدارندهای برای گلدهی گیاه به شمار میرود. وزش باد و ریزش باران و تگرگ، در زمان گلدهی زیانبار است. همچنین بارندگی موقع برداشت محصول هم عملیات مربوط به خشک شدن محصول را به تأخیر میاندازد. برنج، کلا گیاه آب دوستی به شمار میرود، ولی آبزی نیست. چون ریشه گیاهان آبزی قادر نیست که تارهای کشنده و ریشههای فرعی تولید کند. در حالی که ریشه برنج هم تار کشنده و هم ریشه فرعی دارد.
آب: آب مورد نیاز برنج از سایر غلات بیشتر است. هشتاد درصد آب مورد نیاز محصول برنج تولید شده در جهان بویژه در نقاط استوایی، از آب باران تأمین میگردد. ۲۰ درصد باقی مانده را از آب رودخانه و آب چاه تأمین مینمایند. نتایج بدست آمده نشان داده که اگر دمای آب کمتر از ۱۹ درجه سانتیگراد باشد، زمان رسیدن دانه به تأخیر میافتد. اگر هم از ۳۰ درجه بیشتر باشد، گسترش ریشه و میزان عملکرد گیاه برنج به دلیل محدود بودن اکسیژن موجود در آب، کم میشود و بازدهی گیاه کاهش مییابد.
خاک: برنج در خاکهای مختلف، از فقیر تا غنی که تنها آب مورد نیاز گیاه تأمین باشد به عمل میآید. البته مقدار آب مصرفی در خاکهای سبک بیش از خاکهای سنگین است. مناسبترین خاک برای کشت برنج، خاک رسی با لایه غیر قابل نفوذ در عمق ۵۰ تا ۱۵۰ سانتیمتری و همراه با مقدار زیادی مواد آلی است. برنج اصولا نسبت به شوری خاک و شوری آب مقاوم است. در صورتی که آب کافی برای شستشوی نمک خاک وجود داشته باشد، میتوان از برنج برای اصلاح خاکهای شور استفاده نمود.
ویتامین های موجود در برنج ایرانی
برنج دارای املاح معدنی،آهن،منگنز،ید، بُر،فلور است و همچنین دارای ویتامین های مختلف می باشد و مصرف آن موجب افزایش طول عمر و صحت مزاج می گردد و از ریزش و سفید شدن موهای سر جلوگیری می نماید. برای مثال، مردمان کشورهای چین و ژاپن می باشند که با مصرف برنج یا چلتوک ، دیرتر پیر شده و اغلب موهای سر آنها نمی ریزد و سفید نمی گردد. مصرف سبوس برنج بیماری های پوستی را بر طرف می نماید.
مشتقات برنج
با استفاده از برنج می توان غذای معروف و سنتی ایرانی چون چلوکباب کوبیده ، چلوکباب برگ ، انواع چلوخورشت ها ، فرنی، نان برنجی، شیرینی های برنجی ، شیر برنج و غیره تهیه نمود.خوردن انواع چلوکباب ها به همراه دوغ و سماق بسیار گوارا تر می باشد.این نکته قابل تامل است که چلوکباب یک غذای کاملا ایرانی است و اولین و قدیمی ترین چلوکبابی در ایران مربوط به 140 سال پیش می باشد که توسط شخصی بنام غلامحسین خان نایب که آشپز دربار ناصرالدین شاه قاجار بوده است تاسیس گردید.
وی سپس از دربار طرد گردید و برای آنکه شغل خود را ادامه دهد در داخل بازار تهران دکانی باز نموده و اولین بار کباب و کباب خوری را در میان مردم رواج داد و انواع و اقسام چلوکباب از نوع سلطانی ، کوبیده تا چلوکباب برگ و همه اینها را به بهترین نحو طبخ می نمود و بعد از مدتی آوازه چلوکباب نایب در سراسر ایران پیچید . چلوکبابی نایب را فرزندان وی علاوه بر تهران در خارج از کشور و در شهرهای مهم اروپا و آمریکا نیز دایر و مشتریان زیادی را از این کشورها به خود جلب می نمایند.
کنسرو برنج ، کیک ، نشاسته ، غذای کودک ، پفک ، فرآورده های تخمیری و نان برنج و غیره ، محصولات فرآوری متنوعی هستند که از ارقام مختلف برنج با ویژگی های متفاوت تولید می شوند . تولید نشاسته از خرده برنج و ضایعات حاصل از آن در صنایع الکل سازی،کاغذ سازی،پارچه بافی و تولید قارچ ( برای بستر کشت قارچ )کاربرد دارد .
بسیاری از بهره برداران در مناطق روستایی کمتر از یک هکتار زراعت برنج دارا می باشند. از برنج ،به عنوان نقدینگی در بخش های غیر کشاورزی و معاملات پایاپای و تهاتری استفاده می گردد و برنج یکی از منابع مهم تغذیه در قاره آسیا ،آمریکای لاتین ، منطقه کارائیب و قاره آفریقا محسوب می گردد و بیش از نیمی از جمعیت جهان از برنج به عنوان غذای اصلی استفاده می نمایند. در کشورهای در حال توسعه، برنج 95 درصد مجموع تولید محصولات کشاورزی را تشکیل می دهد .
در سال 1960 میلادی ، تولید جهانی برنج درحدود 200 میلیون تن و در سال 2009 به حدود 678 میلیون تن افزایش یافته است . کشورهای عمده تولید کننده برنج در جهان در سال 2009 عبارتند از، کشور چین با تولید 197 میلیون تن ،هند با تولید 131 میلیون تن و اندونزی با تولید 64 میلیون تن ، سه کشور عمده تولید برنج در جهان محسوب می گردند .طی سال های 12-2011 ، تولید برنج با افزایش 3 درصدی نسبت به سال قبل از آن روبرو می باشد. قاره آسیا با تولید 635 میلیون تن و آفریقا با افزایش یک درصدی ، تولید آن به 5/25 میلیون تن افزایش خواهد یافت.
زراعت تلفیقی در شالیزارها :
در استان های شمالی کشور و در مناطق برنج خیز ، تلفیقی از زراعت برنج همراه با پرورش ماهی و اردک،درآمد سرشاری را نصیب کشاورزان این مناطق می نماید و تولید این محصولات به صورت کاملا ارگانیک صورت می پذیرد و از هیچگونه کود و سموم شیمیایی استفاده نمی گردد و عملکرد محصول برنج به نحو قابل ملاحظه ای افزایش می یابد.
نتیجه گیری از کاشت برنج ایرانی
افزایش تولید برنج ، از خواسته های بازار جهانی و از اهداف بسیاری از کشورهای تولید کننده این محصول استراتژیک ، حتی در کشورهای توسعه یافته می باشد که هنوز فاصله زیادی بین پتانسیل ها و امکانات در تولید آن وجود دارد اگر چه باید تحقیقات بر شناسایی این عوامل و فاصله ها متمرکز گردد . راهکارهای مدیریتی در تولید محصول و فراهم آوردن زمینه های لازم در بهبود تولید توسط مؤسسات تحقیقاتی در جهت افزایش در عملکرد تولید برنج ضروری خواهد بود که این عوامل به میزان آب مصرفی ، میزان بارندگی و عوامل اکولوژیکی در جهت افزایش تولید جهانی برنج در زمان حاضر می باشد. هم چنانکه منابع مالی و انسانی در بسیاری از کشورها محدود بوده و همکاری و تعامل در فعالیتهای بومی و منطقه ای و نیز بین المللی در جهت تحقیق بر تولبد برنج و راهکارهای عملی برای رسیدن به افزایش تولید و نیازهای غذایی خواهد بود. افزایش تولید و متراکم نمودن زمینهای زیر کشت و کاهش سطح زیر کشت و افزایش عملکرد تولید در مزرعه با توجه به افزایش جمعیت و افزایش قیمت محصول و افزایش تقاضاتمرکز خواهد یافت. در دو دهه گذشته سرانه مصرف برنج در جهان به نحو چشمگیری افزایش یافته است . برای نمونه در کشور انگلیس سرانه مصرف برنج از 4/2 به 2/8 افزایش یافته است.
بهره گیری از دانش بومی و فرهنگ محلی به منظور حفظ تنوع ژنتیکی ارقام بومی برنج و ارقام و گونه های محلی معطر و خوشبو در مناطق مختلف ایران و مطالعه و تحقیقات بر روی این گونه ها جهت اصلاح ژنتیکی و افزایش تولید جهت صدور به بازارهای جهانی و منطقه ای خواهد بود.
اسثفاده از شیوه های جدید کشت برنج با جوانه کار که بذر مستقیما در خاک کاشته می شود و استفاده از آبیاری نواری(قطره ای) مصرف آب به میران 60 درصد کاهش می یابد . رعایت تناوب در شالیزارها از راهکارهای لازم می باشد.
پژوهشگران دانشگاه توکیو با استفاده از نوعی فن اوری توانستند با عمود کردن ساقه های برنج، تولید محصول را به نحو قابل ملاحظه ای افزایش دهند.
ما به شما برای خرید برنج اصل ایرانی فروشگاه آرتا رحیمی را پیشنهاد می کنیم. شما می تو انید برای اطلاع از قیمت برنج با همکاران ما تماس گرفته و یا با مراجعه به صفحه لیست قیمت در سایت از قیمت روز برنج اطلاع پیدا کنید .
♦ شماره موبایل
09115230210
09114250210
لطفا برای سفارش تماس گرفته یا فرم زیر را تکمیل نمایید :